dispose of sth.
دور ریختن چیزی
throw away
دور انداختن
Meaning: get rid of sth. that you no longer need
خلاص شدن از شر چیزی که دیگر به آن نیاز ندارید
EXP: Some waste is disposed of under the sea.
برخی زبالهها زیر دریا دفع می شوند.
disposable…
یکبار مصرف…
Meaning: sth. that is designed to be thrown away after you have used it once
چیزی که طوری طراحی شده است که بعد از یک بار استفاده دور انداخته شود
EXP: It seems efforts to restrain the use of disposable chopsticks face many obstacles.
به نظر می رسد تلاش برای جلوگیری از کاربرد چاپستیک (چوب های غذاخوری) یکبار مصرف با موانع زیادی روبرو است.
vicious circle
دور باطل
Meaning: a difficult situation in which something that happens causes something else unpleasant to happen
وضعیت دشواری که در آن چیزی که اتفاق می افتد باعث می شود چیز ناخوشایند دیگری رخ دهد
EXP: She got caught in a vicious circle of dieting and weight gain.
او گرفتار دور باطل رژیم گرفتن و افزایش وزن شد.
adverse effect
اثر نامطلوب
Meaning: negative effect
اثر منفی
EXP: The policy may have adverse effects on the economy.
این سیاست ممکن است اثرات نامطلوبی بر اقتصاد داشته باشد.
non-biodegradable material
مواد غیرزیست تخریب پذیر (غیر قابل تجزیه زیستی)
white rubbish
زباله های سفید
Meaning: substances that cannot be separated into small parts by bacteria
موادی که باکتری ها نمی توانند آن ها را به قطعات کوچک تجزیه کنند
EXP: Non-biodegradable material does not decay or dissolve away by natural forces.
مواد غیر قابل تجزیه زیستی به واسطه عوامل طبیعی تجزیه نمی شوند یا از بین نمی روند.
در فرایند یادگیری زبان انگلیسی، یادگیری اصطلاحات کاربردی موضوعات مختلف نقش مهمی را ایفا می کند. در مقاله کلمات و اصطلاحات مربوط به محیط زیست environment در انگلیسی آکادمی زبان تات مجموعه گستردهای از اصطلاحات کاربردی مرتبط با محیط زیست در زبان انگلیسی را گردآوری کرده است.
- ۰۳/۰۱/۲۵